
وقتی انتشار نخستین رمان مدرن ایران به نام شمس و طغری با نام میرزاباقر خسروی در کرمانشاه گره خورده باشد، نباید زیاد شگفتزده شد از اینکه دیار کرمانشاه علاوه براینکه جغرافیای داستانهای تاریخی و سرزمین رویدادها و روایتهای تاثیرگذار باشد، داستان نویسان نامی از این سرزمین به دنیای ادبیات و داستان معرفی شده باشند. این شرایط به گونهای است که امروز کرمانشاه یکی از پر استعدادترین نقاط ادبی ایران بویژه در زمینه داستان نویسی به حساب میآید و افرادی با جسارت و اطمینان کرمانشاه را...
فیض الله پیری
وقتی انتشار نخستین رمان مدرن ایران به نام" شمس و طغری" با نام "میرزاباقر خسروی" در کرمانشاه گره خورده باشد، نباید زیاد شگفتزده شد از اینکه دیار کرمانشاه علاوه براینکه جغرافیای داستانهای تاریخی و سرزمین رویدادها و روایتهای تاثیرگذار باشد، داستان نویسان نامی از این سرزمین به دنیای ادبیات و داستان معرفی شده باشند. این شرایط به گونهای است که امروز کرمانشاه یکی از پر استعدادترین نقاط ادبی ایران بویژه در زمینه داستان نویسی به حساب میآید و افرادی با جسارت و اطمینان کرمانشاه را با هویت جریان ادبی میشناسند. اگرچه حرکت داستان نویسی در کرمانشاه چون گذشته نیست، اما جدای افرادی که برهویت داستان نویسی در ایران تاثیر گذاشتهاند، هستند هنوز افرادی که چراغ روایت را هرچند کم سو روشن نگه داشتهاند و هنوز دغدغه آنها داستان و نوشتن است.
محمود شاه محمدی از این افراد و دیروز و امروز داستان نویسی در کرمانشاه روایت متفاوتی میکند. او علاوه بر اینکه خود در زمینه داستان نویسی و نقد داستان تجربههای تازهای دارد، به یمن برنایی و انرژی جوانی وقت میگذارد و در فضای اطلاعرسانی و روزنامهنگاری ادبی نیز فعالیت جدی دارد.
* نویسندگان معمولا در سکوت کار میکنند. علاقهمندیم گزارشی از کارهایتان در اختیار خوانندگان سیروان قرار دهید و بفرمایید این روزها چه دغدغه و دلمشغولیهایی دارید؟
- اکنون دیگر نزدیک به یک دهه است که داستان جزء لاینفک زندگیم شده است. یک داستان بلند به نام »"در گریز«" - که برشهای از آن در نشریات به چاپ رسیده - و یک مجموعه داستان به نام »"ویرانههای خویشتن«" را چند سالی است که آماده چاپ دارم .علاوه بر اینها تعدادی داستان کوتاه هم دارم که در آنها سعی کردهام نوعی رئالیزم جادویی بومی را تجربه کنم. بیشتر این داستانها قبلن درمجلاتی همچون گلستانه ،کلک،بایا و ... منتشر و از اینها هم چندتایی به کردی ترجمه شدهاند.
سال گذشته نیز با کمک دوستانم در هفته نامه »آوای کرمانشاه« ویژه نامهای تحت عنوان" »کتاب ۳شنبه«" که به داستاننویسان مناطق کردنشین اختصاص داشت را منتشر کردیم حالا هم گرچه مطالب شماره بعدی آن آماده است اما خوشبینانه منتظر تحقق قول وزیر مبنی بر ارزانی کاغذ نشستهایم، در کنار اینها روزنامهنگاری ادبی نیز از دلمشغولیهای همیشگیام بوده و هست.
* در خصوص هویت و فلسلفه داستاننویسی بگویید و اینکه داستان در زندگی پرازدحام امروز چه اهمیتی دارد؟داستان میخواهد چه نقشی در زندگی ما بازی کند؟
-دوره ما نیز همچون دورانگذشته به راوی و روایت نیازمند است.هرچقدر هم زندگی انسان پیچیدهتر و تخصصیتر شود باز حقیقت انسان و زندگی را باید با داستان بیان کرد. اما در این میان داستان کوتاه که پویاتر و خلاقانهتر است،مختص جوامع رو به پیشرفت و جهان مدرن است.
داستان امروز برخلاف داستان در قرنهای گذشته دیگر وظیفهاش این نیست که به سوالهای کلی انسان پاسخ دهد.
* میدانیم نخستین رمان مدرن ایران خاستگاه کرمانشاهی دارد. ممکن است نمایی از پتانسیلهای ادبیات داستانی و چهرههای نامی آن به ما و خوانندگان بدهید؟
- کرمانشاه نه تنها در ادبیات بلکه دردیگر هنرها نیز دارای تک چهرههای درخشانی بوده که مایه مباهات است. میدانیم که آقای محمدباقر خسروی نخستین رمان تاریخی مدرن ایران را نوشتهاند. بعد از آن شخصی به نام خداداد کرد دینوری نویسندهی رمان »روز سیاه کارگر« (۱۳۰۵) است. او در این رمان، به وضع زندگی دهقانان و روستاییان غرب ایران، از کرمانشاه و بیستون و کردستان گرفته تا اسدآباد و تویسرکان و همدان میپردازد. علی محمد افغانی نیز اولین رمان رئال اجتماعی ِفارسی را نوشتهاند که همان موقع مورد توجه بسیاری از اهل ادب قرار میگیرد. بعد از اینها علی اشرف درویشیان، منصور یاقوتی، لاری کرمانشاهی، فریدون چمنی و چند نفر دیگر طی دهههای بعدی مورد توجه قرار میگیرند. اما پس از اینها متاسفانه به دلایلی ارتباط فرهنگی ،ادبی بوجود نمیآید و وقتی این ارتباطها قطع شود مسلما جریان قدرتمندی بوجود نمیآید.
آقای اسماعیل زرعی نیز از نویسندگان جدی کرمانشاه هستند که تا کنون ده عنوان کتاب چاپ کردهاند. فریبرز ابراهیم پور که به گفته دوستانش پیوسته در حال داستان نوشتن است ، شوربختانه با چاپ نکردن نوشتههایش دارد به خودش ظلم میکند. محمدرضا گودرزی که از منتقدان و داستاننویسان پرکار روزگار ما هستند همیشه مجموعه داستانهایش مورد توجه جریانات ادبی قرار میگیرد. ناهید کبیری نیز شاعر و نویسندهای جدی و پرکار و مدام در حال خلق اثر است. محمد علی گودینی هم که از طیف نویسندگان حوزه هنری هستند امروزه داستاننویسی شناخته شده است.و افراد دیگری که اکنون نامشان را به خاطر نمیآورم. اما در کنار اینها چند سالی است که ادبیات کودک و نوجوان هم مورد توجه نویسندگان کرمانشاهی قرار گرفته است. پیمانه روشن زاده، فریاد شیری، فریبرز لرستانی و از جوانترها ماهان ولی زاده و... آثار در خور توجهی عرضه میکنند. اما متاسفانه بسیاری از این نویسندگان که نام برده شد سالهاست که از کرمانشاه کوچ کردهاند.
*عقیدهای وجود دارد که ادبیات داستانی در کرمانشاه خود یک جریان است. شما چگونه فکر میکنید؟
- نه !من اینگونه فکر نمیکنم. زمانی که دوران طلایی ادبیات کرمانشاه نام برده میشود (دههی چهل و پنجاه)، همان زمان با کمی ارفاق کرمانشاه پا به پای دیگر استانها پیش رفته است. البته آن زمان کرمانشاه وضعیتش از استانهای همجوار بهتر بوده اما در سطح کشور به گونهای نبوده است که بگوییم کرمانشاه قطب داستان ایران بوده و یا جریان داستان نویسی کرمانشاه و ....جریان را اصفهانی ها و جنوبیها بوجود آوردهاند که هنوز هم ادامه دارد.
*در سالهای اخیر علیرغم اینکه کارهایی در ادبیات داستانی در کرمانشاه منتشر شده اما اثری ندیدیم که مورد توجه جدی محافل نقد و بررسی قرار گیرد. به نظر شما این شرایط محصول نبود نویسنده جدی است یا فضای نقد نسبت به این آثار بی توجه است؟
- امیدوارم منظورتان ادبیات داستانیای باشد که توسط نویسندگان کرمانشاهی منتشر شده باشد و نه صرفا در کرمانشاه. اگر اینگونه باشد باید عرض کنم که فرهاد گوران چند سال پیش با رمان "»نفس تنگی«" کاندیدای جایزه ادبی مهرگان شد. به گمانم اگر قدری کمتر از کلمهها و اصطلاحات کردی و بومی استفاده میکرد مخاطب فارس زبان کمتر دچار مشکل میشد و حقش بیشتر از اینها بود که مورد توجه قرار گیرد.حامد اسماعیلیون نویسندهی جوانی که تا کنون دو مجموعه داستان منتشر کرده است.
با انتشار کتاب »"آویشن قشنگ نیست«" توجه بسیاری از منتقدان و صاحبنظران را به خود جلب کرد. نویسنده در این مجموعه داستان در به تصویر کشیدن فضای شهری کرمانشاه بینظیر عمل کرده است. اسماعیلیون با اینکه در کرمانشاه متولد شده است و تا پایان دوران دبیرستان نیز در کرمانشاه زندگی کرده است؛ اما اصالتا کرمانشاهی نیست. اما چون کاراکترها و لوکیشنهای داستانهایش همگی کرمانشاهی هستند داستانهایش متعلق به ادبیات کرمانشاه است.
*جدای از اسماعیل زرعی نویسندگان کهنه کارکرمانشاه هم نسبت به خلق آثار جدید یا بیتفاوتاند یا رغبتی به انتشار آثار جدید ندارند. . . چرا خبری از دیگران نمیشنویم؟.
- خب، آقای علی محمد افغانی آنگونه که به خبرگزاریها گفته است چندین رمان در صف انتشار دارد. آقای درویشیان هم که متاسفانه وضعیت جسمانیاش به گونهای نیست که بتواند داستانی بنویسد(هر چند اینها دیگر کار خودشان را کردهاند).اما آقای یاقوتی اتفاقا چند سالی است که خیلی پرکار شدهاند هم در زمینه ادبیات داستانی و هم در زمینه پژوهش. منتها اینکه این آثار مورد توجه منتقدان و طیف علاقهمندان به ادبیات معاصر قرار میگیرند یا نه بحث دیگری است
*مرحوم لاری کرمانشاهی که ناگهان از میان ما رفت، پیش از سفر ابدی آثاری خوب برای انتشار داشتند. مشخصا صفحاتی از نسخه دست نویس "»تنهاترین رییس جمهور"« را دیدم و برایم خواند. از سرنوشت آثار او چه اطلاعی دارید؟
- مرحوم لاری کرمانشاهی دارای شخصیتی عجیب بود و روحیات منحصر به فردی داشت.زیاد خوانده بود و زیاد هم مینوشت اما به باور من آنچه که حقش بود را در زندگی نیافت. نمیدانم پسرشان (فراز) که خودش دستی در شعر و ادبیات دارد میخواهد با دست نوشتههای ایشان چکار کند. امیدوارم دست کم مقداری از این داستانها را به سرانجامی برساند.
* آیا به نظر شما داستان هم مانند شعر دچار بحران مخاطب شده است؟
- این روزها چه چیز دچار بحران نشده ؟ بله! داستان هم مانند شعر دچار بحران شده است. اما قدری وضعیتش بهتر است. برای همین ناشران بیشتر تمایل دارند در زمینه داستان و رمان سرمایهگذاری کنند تا مجموعه شعر. اما به نظر من دوباره اقبال مردم به شعر و داستان بیشتر میشود.
* چرا داستان نویسان کرمانشاهی کمتر به زبان کردی مینویسند؟به عبارتی زبان مادری آنها چرا در خلق آثار داستانی به حاشیه رفته است؟
- در کرمانشاه تعداد اندکی میتوانند به زبان کردی بخوانند و بنویسند. به عبارتی این زبان مخاطب ندارد. حالا اگر در اینجا میبینید شعر کردی نسبت به نثر وضعیت بهتری دارد شاید به خاطر این است که همراه با متن نوشتاری ،فایل صوتی هم منتشر میشود. شاید هم کردی کرمانشاهی دارای ویژگیهایی است که در نوشتن داستان جواب نمیدهد.اما هستند دوستان نوقلمی که دارند نوشتن به این زبان را تجربه میکنند و تا کنون نیز چند مجموعه داستان چاپ شده است. اما میدانیم که داستان نویسی با چاپ چند کتاب پا نمیگیرد مگر اینکه اثری در خور توجه خلق شود که توجه منتقدان و علاقهمندان را به خود جلب کند. به امید آن روز.
*چه اهمیتی دارد نویسنگان به زبان مادری خود داستان خلق کنند؟ آیا این گونه نمیتوان ارتباط نزدیکتری با مخاطبان گرفت؟
- امروز دیگر زبان داستانی و لحن و آن ِ داستانی از ارکان مهم داستان به شمار میروند. در واقع داستانهای مطرح دارای زبان و لحن خاص خود میباشند. این زبان و لحن نیز فقط با زبان مادری قابل انتقال است. برای همین است که بیشتر مواقع در ترجمه آثار ادبی این عناصر منتقل نمیشوند و اثر، کیفیت خود را از دست میدهد.
*چه پیشنهادی برای ارتقای وضعیت داستان نویسی در کرمانشاه و بهبود فضای نقد و جدیتر شدن حرکت نویسندگان در کرمانشاه دارید؟
- واقعیت این است که ادبیات کرمانشاه روزهای خوبی را نمیگذراند. تنگ نظری و غرور بیجای بعضی از نویسندگان و انکار یکدیگر معضل بزرگی است.علاوه بر اینها نبود ناشری معتبر که بتواند پله ترقی نویسندگان و شاعران باشد ، همچنین عدم وجود نشریهای تخصصی ادبی و یا حتی به روز نبودن کتابفروشیها از گرفتاریهای جامعه ادبی کرمانشاه است. با برطرف شدن اینها میتوان امیدوار بود که تا حدودی وضعیت داستاننویسی کرمانشاه ارتقا یابد
* هفته نامه سیروان